استراتژی پوکر کم نوسان
روانشناسی پوکرمقالات

استراتژی پوکر کم نوسان – چک دادن پشت حریف در مرحله فلاپ با دست پای استریت

شما پیش از فلاپ رِیز کرده اید. حریف شما کال می‌کند. شما در فلاپ پای استریت می‌شوید و حریف به شما چک می‌دهد. در این مقاله دلایل چک دادن پشت او تشریح می‌شود.

اگر هدف این باشد که سهم شانس دست پوکر شما بیش از میزان فعلی به حالت پولی در بیاید، چه چیزی را تغییر می‌دهید؟ اگر هدف این بود بود که در زندگی پول پایداری از پوکر در بیاورید و کمترین میزان واریانس و استرس را تجربه کنید، چطور بازی می‌کردید؟

اگر هر دو سوال جواب یکسانی داشتند چه؟ چقدر جالب و شیرین می‌شد؟! برای من به قدری شیرین است که با اشتیاق قضیه را پیگیری کنم.

فرض کنید شما در پوزیشن دیلر 9-8 دارید. یک نفر بازی را باز می‌کند. یک نفر کال می‌کند، و شما هم کال می‌کنید.

فلاپ به صورت 7-6-2 می‌آید و شما یک پای استریت دو طرفه می‌شوید.

هر دو بازیکن به شما چک می‌دهند. شما شرط می‌بندید یا چک می‌دهید؟ چرا؟

یا فرض کنید شما بازی را باز می‌کنید، در فلاپ پای استریت دو طرفه می‌شوید، شما نفر آخر هستید و بازی به شما چک داده می‌شود. آیا شرط ادامه می‌بندید؟

من قبلا در همه این موقعیت‌ها شرط می‌بستم. حالا این کار را نمی‌کنم. این تغییر در بازی‌ام تدریجی بود، و ده سال طول کشید، از سال 2003 تا 2013. وقتی شروع شد که بعد از 25 سال درد پوکری، تصمیم گرفتم که اولویت اولم در تصمیمات پوکری که می‌گیرم شادی‌ام باشد. این تصمیم شامل همه چیز از تصمیمات مربوط به بانکرول پوکر و انتخاب سایت بازی پوکر تا تصمیم در مورد شرط بستن را شامل می‌شد. حالا من پای استریت‌هایم را وقتی روی حریفان پوزیشن دارم بدون درد بازی می‌کنم. و دلیل آن را در ادامه می‌آوردم.

صحنه پیش از فلاپ در یک بازی پوکر

من در یک بازی پوکر پات را باز می‌کنم، یک یا دو بازیکن کال می‌کنند، و من پوزیشن دارم، یعنی در فلاپ، ترن، و ریور آخرین نفری هستم که باید بازی کنم. ما تحلیل خود را در فلاپ درست بعد از اینکه هر دو بازیکن به من چک دادند شروع می‌کنیم و متداول‌ترین مسیرهای ممکن نگاه می‌کنیم.

ولی قبل از آن برای روشن‌تر بودن موضوع:

  • فرض می‌کنیم که پات‌های سه نفره در اولین مرحله‌ای که در آن شرط‌بندی انجام می‌شود به پات دو نفره (هدزآپ) تبدیل می‌شود.
  • در ادامه زبان پات‌های سه نفره را ذکر می‌کنیم. همه اینها برای پات‌های هدزآپ هم کاربرد دارند.

مسیر اول: من در فلاپ پشت حریفان چک می‌دهم. در ترن استریت نمی‌شوم و یک نفر شرط می‌بندد.

بازی پیش فرض من این است که رِیز کنم تا نشان دهم که با یک دست قدرتمند در فلاپ بازی آهسته انجام دادم، و یا در مرحله ترن دست خوبی ساختم. آنها تقریبا همیشه فولد می‌کنند، چون اگر در فلاپ دست قدرتمندی مثل یک سِت داشته باشند تمایلشان به چک دادن دوباره در ترن بیشتر است. و اگر دستی با قدرت معمولی مثل یک پِر داشته باشند تمایل به شرط بستن در ترن دارند. بنابراین رِیز می‌کنم و آنها با احتمال اینکه دستشان کاملا مرده باشد یا شانس کمی در مقابل دست ستون داشته باشد، دست یک پر خودشان را فولد می‌کنند (به درستی) بعد از اینکه (به درستی) شرط بستند. حریفانم در مورد تصمیم خود و در مورد دست‌خوانی شان از من احساس خوبی پیدا می‌کنند. به عبارت دیگر پوشش من دست نخورده باقی می‌ماند. آنها هنوز نمی‌دانند که من یک راهزن هستم.

اگر تصمیم بگیرم که در فلاپ (به جای رِیز کردن) کال کنم، این هم از لحاظ ریاضی جواب می‌دهد؛ وقتی که این شرایط برقرار باشد: استک‌ها اندازه درستی داشته باشند، احتمال فولد حریف در مقابل رِیز من کم باشد، و احتمال شرط بستن او در ریور زیاد باشد.

مسیر دوم: بعد از اینکه در مرحله فلاپ پشت حریفان چک دادم، در ترن استریت می‌شوم و یک نفر شرط می‌بندد.

من کال می‌کنم. این بازی کاملا بدیهی است چون آنها در این موقعیت معمولا همیشه وقتی رِیز کنم فولد می‌کنند، و من نمی‌خواهم فولد کنند.

مسیر سوم: : من در فلاپ پشت حریفان چک می‌دهم، در ترن استریت خودم را می‌سازم، و آنها دوباره به من چک می‌دهند.

من خیلی از مواقع وقتی هیچ چیز ندارم در این موقعیت شرط می‌بندم، بنابراین وقتی چیز خوبی دارم نمی‌خواهم شرط نبندم. پس شرط می‌بندم!

فرض کنید من در مرحله ترن چک-رِیز شدم. این هماهنگی زیبایی برای من است زیرا دست حریف من به قدری قدرتمند است که در ترن چک رِیز کند به این معنی است که دستی است که من با موفقیت با چک دادن در فلاپ برای آن کمین کرده‌ام و در ترن دست خودم را ساخته‌ام.

اگر در فلاپ شرط بسته بودم راه آسانی پیش پای حریفم گذاشته بودم که با چک رِیز کردن در فلاپ و شرط بستن در ترن – چه دست خوبی داشته باشد و چه نداشته باشد – مرا مجبور به فولد کردن دست قرعه‌ام کند.

فولد کردن دستهای قرعه در مرحله ترن بعد از شرط بستن در فلاپ سالها باعث آزردگی من بود. من (به درستی) فولد می‌کردم و سری تکان می‌دادم و در خیال خودم فکر می‌کردم که اگر می‌توانستم مرحله ریور را ببینم و دستم را بسازم چه می‌شد… پات بزرگی می‌بردم … حریفم را عصبی می‌کردم … به دیلر انعام می‌دادم … .

آیا کاهش درد و رنجی را که در ابتدای مقاله به آن اشاره کردم، به خاطر دارید؟ منظورم همین بود – با پیش بینی صحیح الگوهای دردآور را حذف کنم، بدون اینکه نرخ برد ساعتی خودم را کاهش دهم.

مسیر چک دادن پشت دست حریف در فلاپ همچنین از لحاظ ریاضی هم برای من جذاب است. وقتی موضوع بردن یا باختن یک پات بزرگ مطرح است، برای من مهم ترین مسئله ضریبی است که بعد از بزرگترین شرط از پات دریافت می‌کنم (pot odds). برای مثال وقتی هنگام آل این شدن من برتری 70 به 30 دارم، خوب است. من در ذهنم آن دست را می‌برم، فارغ از این نتیجه که پات به سمت چه کسی می‌رود.

بهترین نتیجه ممکن از این بازی درون بازی این است که صفر درصدِ استکم را وقتی که دست بدتر را دارم در پات بگذارم، و صد درصدِ استکم را وقتی دست ناتس را دارم در پات بگذارم. چک دادن پشت دست حریف در فلاپ تنها راهی است که می‌توانم نمره کامل را بگیرم.

مسیر چهارم: بعد از اینکه پشت دست حریف چک دادم، در ترن استریت نمی‌شوم و آنها چک می‌دهند.

در این حالت ممکن است شرط ببندم و یا نبندم. در اینجا تصمیم به بلوف زدن یا نزدن بر اساس چیدمان کارتهای روی میز و حس ششم است.

مسیر پنجم: در فلاپ پشت دست حریف چک می‌دهم، در ترن یک جفت می‌سازم، و بازی به من چک داده می‌شود.

اگر در ترن یک جفت بسازم که با پای استریتم همراه شود و دو بار به من چک داده شد است، تقریبا همیشه شرط می‌بندم. این موضوع از تمام آن سالهای که هولدمِ لیمیت بازی می‌کردم باقی مانده است. آن زمان، هر زمان که یک جفت داشتم فرضم این بود که دست بهتر را دارم تا اینکه نشانه‌ای بر خلاف آن می‌دیدم. در این الگو حریف من تا کنون پیش از فلاپ کال کرده و در فلاپ چک داده و در ترن هم چک داده است. هیچ دلیلی مبنی بر اینکه فکر کنم یک جفت من بازنده است ندارم. بنابراین با آن شرط می‌بندم. این یک بلوف یا بازی گمراه کننده نیست. یک خرید فوری است. من دارم یک محافظت از لحاظ ریاضی می‌خرم؛ در زمانی که احتمالا به آن احتیاج دارم. و با توجه به اینکه فقط یک کارت باقی مانده است. هر ذره از پولهایم بیشترین لذت تئوری را به همراه دارد!

مسیر ششم: آن‌ها در فلاپ به من چک می‌دهند و در ترن شرط می‌بندند.

من در پوزیشن دیلر 8-9 دارم. بازی را به میزان چهار بیگ بلایند باز می‌کنم. در فلاپ یک پای استریت دوطرفه یا دابل گاتشات می‌شوم. هر دو حریف به من چک می‌دهند، و این بار تصمیم می‌گیرم شرط ادامه ببندم، و هر دوی آنها فولد می‌کنند. بازی تمام! بردم! یا کارت 9! خوب بازی می‌کنم!

ولی در واقع تنها کاری که کردم این بود که روی ارزش آخرین مهاجم بودن سرمایه گذاری کردم و این که آخرین نوبت هم با من بود به این موضوع کمک کرد. خیلی از مواقع هم خودم از پوزیشن بلایند به دیلر چک داده‌ام و تسلیم شده‌ام.

بنابراین وقتی در فلاپ با یک پای استریت پشت دست حریف چک می‌دهم، روی میز پول جا می‌گذارم، چون در درصدی از مواقع هر دو حریف بعد از شرط ادامه من فولد می‌کردند. آیا این شانس فولد کردن (fold equity) که من فدا کردم بیشتر یا کمتر از ارزش منافعی اسن که با چک دادن پشت دست آنها کسب می‌کنم؟

حالا از هر دو جنبه به این موضوع نگاه کرده‌ام و احساسم می‌گوید که نزدیک هم هستند. بنابراین چرا بیشتر گرایش به چک دادن پشت دست آنها دارم؟

ما به نوسان پوکر کشیده شده‌ایم، به واریانس، به بالا و پایین شدن‌های کم و زیاد. سوار شدن بر رولرکوستر پوکر هیجان انگیز است و گاهی هم رضایت بخش. بردن با یک نرخ پایدار برای سالهای متمادی هم رضایت خاطر به همراه دارد، از نوعی دیگر، مثل سوارشدن به چرخ فلک مرتفع لاس وگاس.

در کوتاه مدت، سر و صدایی که دوست داریم و از تغییر و نوسان ناشی می‌شود. این نوسان به دلیل سر و صدایی که ایجاد می‌کند ارزش دارد.  به همین دلیل است که اسلات بازی کردن هم می‌تواند معامله پر سر و صدایی باشد حتی وقتی می‌دانیم که نهایتا در این نبرد بازنده هستیم.

بسیاری از مواقع در سالهای گذشته من به دلیل دنبال هیجان نوسات و تغییر رفتن، پول از دست داده‌ام، که خود این موضوع باعث شده است بیشتر و به روش بدتر نوسان داشته باشم. چک دادن پشت دست حریف با یک پای استریت مثل فولد کردن اسمال بلایند در یک پات لیمپ شده است. این یک ابزار در جعبه ابزار کاهش نوسان من است. وقتی چک می‌دهم مسیر با آشفتگی کمتر را پیش می‌گیرم. و همه تفاوت آن هم در همین است.

دیدگاهتان را بنویسید