از من خواسته شد که برای کتاب پوکر جدید «جیمز سویینی» و «آدام جونز» با عنوان بازی پوکر بهینه با دست آس و شاه یک پیشگفتار بنویسم. دوست داشتم چیزی که نوشتم را به اشتراک بگذارم، هم به دلیل اینکه این کتاب فوق العاده است، و هم به این دلیل که این داستان پوکر فوقالعاده جالبی از گذشته است.
شرح این داستان پوکر
روزی روزگاری در سال 2003، در بلاژیو شهر لاس وگاس بودم و بازی پوکر هولدم محدود (لیمیت) میکردم که متوجه اعلام یک بازی جدید شدم، میز پوکر $10-$20 هولدم نامحدود راه افتاده بود.
در آن زمان پوکر هولدم محدود هنوز بازی غالب بود. کریس مانی میکر چند ماه قبل قهرمان سری مسابقات جهانی پوکر شده بود، و انفجار بزرگ در پوکر تازه داشت از زمین برمیخاست. کش گیمهای پوکر هولدم نامحدود هنوز حالت عجیب و غریبی داشت، و بازی $20-$10 خیلی بزرگ به نظر میرسید. حداقل برای من که این طور بود.
البته این موضوع فقط برای من اینطور نبود. بازی $20-$10 هولدم نامحدود در نزدیک ترین میز پوکر جلوی سالن و در مقابل تماشاگرها قرار داده شده بود تا بیشترین جلب توجه را داشته باشد.
ممکن است امروزه احمقانه به نظر برسد ولی آن زمان پاتهای بزرگ آل این برای ما پوکر بازان هولدم محدود بسیار جالب بود. در میز هولدم محدود ما شرطهای 60$ میبستیم و یک میز آن ور تر شرطها به 1000$ هم میرسید.
در این بازیِ به خصوص در آن روز، یک بازیکن توجهها را به خودش جلب کرد. تا به حال او را در حال بازی در بلاژیو ندیده بودم، و مطمئنا احتمال اینکه او در خاطرم میماند زیاد بود. نسبتا قد بلند و در حدود 185 سانتیمتر بود. و واقعا بزرگ بود بیشتر از 200 تا 250 کیلوگرم به نظر میرسید. یک مرد خیلی بزرگ نزدیک به 30 سالگی با موی قهوهای تیره و ریش خشن قهوهای. لباسش یک سوییشرت کلاه دار با سایز احتمالا 4XL و شلوارک بود.
او در صندلی شماره سه در انتهای میز و نزدیکترین جایگاه به در نشست صندلی اش را برگردانده بود و دوستش که یک مرد با اندازه نسبتا نرمال بدون مشخصه خاصی بود، در صندلی بعد او نشست.
من مشغول بازی خودم بودم و همه صحنهها را ندیدم، ولی مرد بزرگ 2000$ یا بیشتر برای ورود به بازی خرید کرد و شروع کرد به بازی کردن همه دستها. یک قمار باز خالص – احتمالا از شهر دیگری آمده بود و احتمالا تجربه زیادی در بازی پوکر در این سطح نداشت.
همانطور که گفتم، کش گیم $20-$10 پوکر تگزاس هولدم نامحدود هنوز عجیب و غریب بود، بنابراین تا حدودی دور میز شلوغ شده بود و من هم گاه گداری به آن سرک میکشیدم و تماشا میکردم. هر بار که به آن میز سر میزدم استک ژتونهای آن مرد چاق کمی بزرگتر شده بود. استکهای ریخت و پاش ژتونهای نارنجی 20 دلاری شروع به تغییر تدریجی به ژتونهای سیاه و بنفش و دستههای پول کردند.
بعضی اوقات، هر دست را بازی کردن جواب میدهد.
وقتی دوباره برای تماشای بازی سر زدم، حدود 8000 دلار یا بیشتر برده بود و از شانس محض من توانستم تمام اکشن این دست را ببینم:
بازی به آن مرد چاق که حدود چهار نفر مانده به دیلر بود، فولد شد. او بازی را به 200$ باز کرد. دیلر و بیگ بلایند کال کردند.
فلاپ ♥K♥ 8♣ 7 آمد. بیگ بلایند چک داد، مردن چاق 500$ شرط بست، دیلر کال کرد و بیگ بلایند فولد کرد.
در ترن ♠A آمد. مرد چاق 1000$ شرط بست. بازیکن دیلر که مرد لاغری با موهای خاکستری و شبیه بیزنسمنها بود و حدود 20000$ پول جلوی خودش داشت که اکثرا استکهای اسکناسهای 100 دلاری بود، یک استک ژتونهای نارنجی را جلو گذاشت و اعلام کرد: آل این.
مرد چاق به سرعت روی پاهایش پرید به حدی که از او انتظار نمیرفت! یک زانویش را هم روی صندلی گذاشته بود. دوستش هم بلند شده بود تا نگاه بهتری به اکشن داشته باشد.
بعد از یک مکث، مرد چاق کارتهایش را بلند کرد و به دوستش نشان داد. دوستش سری تکان داد و مرد چاق دستش را روی میز گذاشت و اعلام کرد: کال
دستش ♣A♣ K بود.
مرد چاق نفسی بیرون دارد و دوستش هم با صورت سنگی در سمت دیگر میز نشسته بود.
دیلر روی میز زد تا نشان دهد اکشن تمام شده است و خواست کارت ریور را رو کند. یک کارت را سوزاند و با دقت مارت پنجم را روی میز قرار داد
♥4
آن بیزنیس من با خونسردی دست ♥9 ♥10 را روی میز گذاشت. دیلر سه کارت دل روی میز را جلو تر کشید و اعلام کرد: رنگ
دیلر A-K را کنار زد و خم شد تا استک بیزنسمن را بشمارد. تشریفات فرمالیتهای برای شمردن استک او بود چون کاملا مشخص بود که بیزنسمن با آن ژتونها و پولها همه چیز را پوشش میدهد.
ولی حرکت دیلر به سمت مخالف با بازیکن صندلی سه فرصتی داد. مرد چاق دو مشت پر ژتون برداشت، ژتونهای با ارزش تر در یک دست و و یک استک نامرتب از ژتونهای 20 دلاری در دست دیگر، و آنها را به سمت دوستش پرت کرد. برای یک لحظه دوستش سردرگم شد ولی در یک لحظه پایین تی شرتش را با دو دست گرفت و بلند کرد تا بتواند ژتونها را نگه دارد. مرد چاق ژتونهای هر دو مشتش را در لباس دوستش خالی کرد و دوستش خیلی سریع با دویدن از در خارج شد.
خیلی هم شبیه دویدن نبود و بیشتر به عجله و سرگردانی میمانست. ولی حرکتش به شکلی بود که لباسش به قدری تکان میخورد که ژتونهای 20 دلاری کم و بیش روی زمین میافتادند و چرخ زنان روی آن میغلتیدند.
آن دوست به قدر کافی سریع عمل کرده بود که از در خارج و ناپدید شود، ولی تا زمانی که مرد چاق به در برسد، مسئول سالن و جایگاه واکنش نشان داد و ایستاد تا در مقابل فرار او مانع ایجاد کند.
ولی مگر میشد این مر را متوقف کرد!
بیزنسمن دستش را بلند کرد که اعتراض کند ولی به سرعت آن را کشید چون متوجه شد که واقعیتهای این موقعیت برای اعتراض و استیناف بی فایده است.
راهزن چاق حالا کاملا از در خارج شده بود و به سمت راست چرخید و سعی کرد خیلی سریع از چند صد توریست که برای خرید بلیت نمایش یک سیرک صف بسته بودند عبور کند.
نصف سالن پوکر هم البته بلند شده بود تا این منظره را تماشا کند و همه ما دیدم که او از چندین ردیف ماشینهای اسلات عبور کردو احتمالا به سالن پشت آن رسید.
داستان پوکر من تقریبا همین بود. ظرف دو دقیقه به میزهایمان برگشتیم و بازی را ادامه دادیم. بازی $20-$201 چند دقیقه بیشتر زمان برد تا به روال عادی برگردد و سپس آنها هم بازی را از سر گرفتند.
مطمئن نیستم که مسئله چطور حل شد. بعدها شایعه این بود که دوست او توانسته بود فرار کند ولی حراست کازینو مرد چاق را دنبال کردند و قبل از خروجشاز ساختمان متوقف کردند.
همچنین شایعه این بود که به دلیل ماده قانونی در مورد غیر قابل اجرا بودن بدهیهای قمار، حراست کازینو اجازه نداشتند او را مجبور به بازگرداندن پولها کنند. بنابراین او توانسته بود با دادن ژتونهای 20 دلاری و جریمه ممنوعیت ورود مادام العمر به کازینو پولهای نقد را نگه دارد و از مهلکه بگریزد.
نمیدانم آیا این داستان پوکر نکته اخلاقی دارد یا نه ولی فکر میکنم درسی به من داده باشد. آس و شاه میتواند دست خیلی خوبی باشد. ولی هر چند وقت یک بار بهترین راه بازی با آن این است که به سمت در خروجی بدوی و فرار کنی!